محوریت سینما از سال 1360 تا کنون
آینده نگری و آینده شناسی، متاثر از گذشته و حال است. سینمای جمهوری اسلامی در دهه ی 1360 کارگردان محور بود. این سینما، در دهه ی 1370، تهیه کننده محور شد. بنا به دلایل گوناگون که حکایت از ضعف ماهوی سینما دارد، دهه ی 1380، دهه ی سینمای هنرپیشه محور است، دهه ای که در سالهای پایانی آن دو بازیگر غیر حرفه ای یعنی یک پیرمرد و یک پیرزن، پای ثابت بیش از نیمی از تولیدات سینمایی و بخش قابل توجهی از سریالهای تلویزیونی در ایران هستند. این نکته حکایت از انحطاط و روند قهقرایی رویکرد هنرپیشه محور در سینما و تلویزیون ایران دارد.
دههی 1391 به بعد باید دهه ی سناریست محور سینمای ایران باشد، دهه ای که نقش بازیگر،
کارگردان و تهیه کنندهی یک اثر سینمایی در نسبت با فیلمنامه تعریف شود. باید
توانایی یک بازیگر خوب، یا یک کارگردان متبحر، یا یک تهیه کننده ی لایق، هزینه ی یک
فیلمنامه ی قوی و پرمایه شود نه بالعکس. فقدان توانمندی سناریومحوری است که منجر
به شکل گیری و غلظت یابی اقدامات نظارتی در حوزه هایی چون پروانه ی ساخت و پروانه ی
نمایش در سینما میشود. سینمای کارگردان محور، تهیه کنندهمحور یا هنرپیشه محور،
سینمای بیریشه ای است که لاجرم ابزارهای نظارتی را برجسته و حجیم میسازد.
بررسی دهها سریال مطرح تلویزیونی آمریکا و دیگر کشورها نشان میدهد که در رویکرد
سناریست محور، پس از نگارش سناریوی پرمایه و غنی، تنوع کارگردانان و تهیه کنندگان
در ساخت فیلم و سریال مبتنی بر آن سناریو، مشکل خاصی برای آن اثر هنری پدید
نمیآورد. لذا دهه ی آینده ی سینمای جمهوری اسلامی، دهه ی سناریومحوری و دهه ی
سناریست هاست. در غیر این صورت، سینمای بازیگرمحوری که سوپراستارهای آن را یک
پیرزن و یک پیرمرد تازه از راه رسیده ی ناآشنا با هنر تشکیل دهند، هیچ آینده ی
مطلوبی را نمیتواند برای خود متصور باشد.